گلبرگ

پیاده روی در کوه های توروس در منطقه مدیترانه ترکیه

25 دقیقه مطالعه -  16 مرداد 1403

0

 از 

0 بازخورد

پیاده روی در کوه های توروس در منطقه مدیترانه ترکیه

ارتفاع کوه های توروس آنتالیا این زنجیره کوهستانی در برخی نقاط به بیش از 3000 متر می رسد. رشته کوه های آلا داغلار حدود 1000 کیلومتر مربع در بخش مرکزی رشته توروس قرار دارند. با قله‌های بیش از 3000 متر، آنها برای کوهنوردی به شهرت رسیده‌اند. این کوه‌ها که از سنگ آهک تشکیل شده‌اند، دارای چشم‌انداز کارست معمولی دیواره‌های صخره‌ای محض و قله‌های بایر هستند که عمیقاً توسط دره‌ها بریده شده‌اند. آنها به وضوح مکانی هستند که باید برای کوهنوردان در ترکیه بازدید کرد و پس از یک هفته پیاده روی در مسیرهای آرامتر دره های کاپادوکیه، ما آماده بودیم تا چالش های مسیرهای بهتر کمتر فرسوده کوه های توروس را در تور آنتالیا

امتحان کنیم.

پیاده روی در کوه های توروس در منطقه مدیترانه ترکیه

کوه های توروس در غرب رشته کوه های هیمالیا است و 2امین رشته از کوه های پونتوس می باشد دامنه کوه توروس از غرب منطقه دریاچه ای به نام  (euphrates) آغاز شده و بصورت منحنی به شرق رود فرات می رسد. صفحات زیر کوه در سمت(اروپایی و آفریقا)منجر به تشکیل کوه های توروس آنتالیا در منطقه آناتولی شده است.

مرتفع ترین قله های توروس چه نام دارد؟

  • دمیراکازیک (3،756 متر) در پارک ملی آلاادگلار
  • قله Emler  نزدیک 3.7 کیلومتر ارتفاع
  • قلهKizilkaya  نزدیک 3.7 کیلومتر ارتفاع
  • کوه Argaeus نزدیک 3.9 کیلومتر ارتفاع
  •   کوه Kayseri  نزدیک 3.9 کیلومتر ارتفاع

در سمت ارمنستان رشته کوه های توروس خیلی ناهموار می باشند

مرتفع ترین قله های توروس چه نام دارد؟

مهمترین شهر نزدیک کوه توروس چه نام دارد؟

آنتالیا با گردشگران زیاد بهترین شهر توریستی ساحلی ترکیه است در میان کوه توروس پیست اسکی ساکلیکنت قرار دارد که مشتاقان تور ارزان آنتالیا را به خود جذب می کند همچنین شما امسال برای تور آنتالیا تابستان 1401 می توانید از طریق آزانس گلبرگ سیر از آن بازدید کنید. یکی از مناطق کوه های تورس که دارای منابع طبیعی نقره ، مس ، آهن ، نیکل و روی است به نام آنتی توروس (Anti-Taurus) است.

  • راهنمایی سفر به کوه های توروس

باید تا ساعت 8 صبح برای انتقال با مینی‌بوس از کاوشین به آلا داغلار برای اولین سفر کوهستانی خود در ترکیه آماده می‌شدیم. دو ساعت بعد به روستای کوچک Çukurbağ در پایه رشته کوه پر برف رسیدیم. در اینجا با راهنمای خود برای پیاده روی ملاقات کردیم، مهمت 16 ساله که به سطحی از زبان انگلیسی مجهز بود که ما را قادر به مکالمه می کرد و کتاب عبارات ترکی-انگلیسی او. این یک امتیاز بود زیرا ما منتظر راهنمایی بودیم که اصلاً انگلیسی صحبت نمی کرد. غریزه معلمی در نمایشگاه نلو به سرعت ظهور کرد و حتی قبل از صرف ناهار در روستا که توسط مادر مهمت پخته شده بود، اولین درس انگلیسی در حال انجام بود. امیدواریم در ازای آن، ممکن است چند کلمه ترکی را به ده یا چیزی که در 5 هفته گذشته برای حفظ آن تلاش کرده‌ایم اضافه کنیم، اما این کار سخت‌تر خواهد بود.

مهمترین شهر نزدیک کوه توروس چه نام دارد؟

برنامه ما این بود که برای چند روز در این کوه‌ها پیاده‌روی کنیم، در کمپ‌های شبانه، نقاط مختلف را کاوش کنیم و در نهایت از دامنه به سمت شرق آن عبور کنیم. با نگاه کردن به قله های ابری، امیدوار بودیم که خورشید برف را نرم کند یا حتی آب کند. مهمت گفت که سقوط های سنگینی در این فصل رخ داده است و این خطر قوی وجود دارد که برخی از مسیرهای پیشنهادی امکان پذیر نباشد. ما به زودی متوجه می شویم.

  • جاده ای به آلا داغلار

سرانجام در اواسط بعد از ظهر از روستای Çukurbağ برای پیاده روی کوتاه تا اولین کمپ خود در دره Emli به راه افتادیم. پدر راهنمای ما، احمد، ما را به نقطه شروع در یک جاده خاکی در جنوب شهر برد و سپس بیشتر وسایل را با 4WD به محل کمپینگ برد (به نظر می رسد این یک تجارت خانوادگی است). وقتی با لباس‌ها و وسایل برای هوای سرد و گرم، کمپینگ و شنا و غیره وارد شده بودیم، چمدان‌های زیادی داشتیم، بنابراین خوشحال بودیم که با 4WD یا Mule بین کمپینگ‌ها حرکت می‌کرد، زیرا این به معنای کوله‌پشتی‌های سبک‌تر و پیاده‌روی آسان‌تر برای ما بود.مسیر از لبه یک فلات خشک، پوشیده از انواع گیاهان کم ارتفاع، بالای دره املی پیروی می کرد. جلوتر، شکاف باریکی قرار داشت، ورودی ما به کوه‌های توروس، که توسط قله‌های ناهموار پشت قاب شده است. در بالا ابرهای بسیار تیره ای جمع شده بودند و همانطور که در مسیر پیاده روی سنگریزه ای به دره فرود آمدیم، صدای رعد و برق بلندی در سراسر آن طنین انداز شد.

درست زمانی که داشتیم وارد شکاف می شدیم، زمان توقف و پوشیدن لباس هوای مرطوب فرا رسیده بود. باران همراه با تگرگ خفیف شروع به باریدن کرده بود. خوشبختانه، کمپینگ ما در Sarimemetler به معنای واقعی کلمه در گوشه و کنار، در یک کاسه چمنی زیبا که توسط قله های 3200+ متری Cingillibeşik و Iki Bas، قله های آنها در ابر تاریک پنهان شده بود، قرار داشت.

مناطق مختلف اردوگاه، که هر کدام چادرهای غذاخوری و آشپزی خود را به طور دائم در جای خود قرار داده بودند، با دیوارهای سنگی کم ارتفاع از هم جدا شدند و ما به سرعت به سمت سایت خود حرکت کردیم. بسیار عالی بود که در زیر پناه چادر ناهار خوری، با قهوه داغ و یک بشقاب شیرینی ترکی، به باران گوش دهید - زیبایی کوه های ناهموار، چاشنی خطر. ما قبلاً Ala Dağlar را دوست داشتیم. با این اوصاف، ما همچنان برای یک روز خوب فردا دستمان را روی هم نگه می‌داشتیم.

پس از یک شب که به صدای جیرجیرک‌ها در چمنزار پر از علف گوش می‌کردیم، با آواز پرندگان در روز جدید ما را از خواب بیدار کرد - و چه روزی بود، به سختی ابری در آسمان. در ترکیه عجله ای برای شروع وجود ندارد، بنابراین صبحانه ساعت 8 صبح بود و به صدای پهپاد تنبل یک زنبور عسل یا مگس بزرگ زیر آفتاب گرم صبح گوش می داد. سرانجام، ساعت 9.30 صبح به سمت یک پیست حرکت کردیم که ما را به فلات آلاکا می برد و برمی گشت.

صبح بخیر Emli Valley!     

مهمت ما را به بیرون از کمپینگ و در میان چمنزارهای خشک هدایت کرد. صعود تقریباً بلافاصله شروع شد، همانطور که ما یک مسیر پیاده روی را از میان درختان مخروطی پراکنده و رشد نکرده بالا می‌رفتیم. به زودی وارد دره باریک Büyük Mangirci شدیم که توسط قله‌های صخره‌ای Kaletepe در شمال و Katir Kayar در جنوب محافظت می‌شد، جایی که جنگل زیبایی از سرو و صنوبر بین دیوارهای صخره‌ای در دو طرف قرار داشت.                                

پس از صعود پیوسته به صدای بی وقفه یک فاخته، وقتی به سر دره رسیدیم، درختان به آرامی از بین رفتند تا از روی یک شیب پهن دره عبور کنیم - صعود به سمت بالا در کنار دیوار صخره ای مایل به قرمز ترسناک به نظر می رسید. از روی زمین، دو زیگ زاگ طولانی ما را به شیب تند از میان یک شیب سنگی بالا بردند، جایی که علف‌ها و گیاهان گلدار برای زمین کم‌کم بین صخره‌ها با هم رقابت می‌کردند.

همانطور که به سمت بالا رفتیم، مناظری از پشت سر ما بر روی قسمت های بالای دره ای که به تازگی ترک کرده بودیم و شکل عظیم Eğri Tepe در پشت آن باز شد. باد خنک در پشت ما صعود را آسان‌تر کرد و یک فشار نهایی مستقیماً ما را به زین پوشیده از چمن فلات آلاکا - 700 متر بالاتر از محل کمپینگ ما و دو ساعت بعد رساند.

فلات یک منطقه چرای تابستانی است و از روی زین از یک شیب علفزار پایین آمدیم تا از میان گله گوسفندان دم چاق عبور کنیم و به سمت کلبه چوپان برویم. در اینجا قانون شماره 1 را در کشور گوسفند یاد گرفتیم - هرگز بین سگ گوسفند ترک و گله اش قرار نگیرید! دو سگ به ما سلام و احوال پرسی کردند، اما چوپان از کلبه بیرون آمد و آنها را آرام کرد. پس از این، آنها تصمیم گرفتند که بهتر است بنشینند و ما را زیر نظر داشته باشند تا مطمئن شوند که به جایی نزدیک به اتهامات آنها برنگردیم. با چشمه آب سرد و چند صخره سایه دار جای خوبی برای نهار بود. وقتی غذایمان تمام شد، چوپان قوری برای یک فنجان بیرون آورد، به سبک ترکی - بسیار دلپذیر.

بعد از صرف ناهار، از منظره‌ی تاریک فلات، پشت سر دامنه‌های صخره‌ای بایر کوه‌ها، حرکت کردیم. برای عبور از دره شیب‌دار دره کوچوک مانگیرچی بالا، به فلات با گل‌های وحشی تماشایی در سایه‌های مختلف سفید، صورتی، آبی و زرد برگشتیم، قبل از شروع فرود طولانی و نهایی - 700 متری پایین. زانوهای ما از چشم انداز منقبض شد و واضح بود که دکتر ولتارن امشب چند بیمار خواهد داشت. مسیر با شیب تند به نقطه‌ای رسید که می‌توانستیم مستقیماً از دره املی (مسیر فردای ما) و در سراسر حومه شهر آن سوی کوه‌ها را ببینیم.

از این نقطه، سرازیری تندتر شد، زیرا ما مستقیماً از راهروی پر از صخره ای که در آنجا با گروهی از کوهنوردان آمریکای شمالی/اروپایی/استرالیایی روبرو شدیم، راه افتادیم. از اینجا، برای رسیدن به چمنزارهای علفزار اولوک سکیسی یایلا، از سراشیبی پر از تخته سنگ گذشت - زمان آن است که در چمن دراز بکشیم، یادداشت های مربوط به پیاده روی در ترکیه را با گروه مقایسه کنیم، و به سادگی به زیبایی اطراف خود فکر کنیم. در حالی که غرایز مادرانه نلو متوقف شد، تمرین دیگری داشت - راهنمای جوان ما از چکمه‌های سال قبل خود بزرگتر شده بود و یک سری انگشتان به شدت کبود شده به خود داده بود - بنابراین قبل از شروع به حرکت، جعبه کمک‌های اولیه ما را برای TLC اطفال آماده کردیم. آخرین پا از نقطه علفزارمان می‌توانستیم خط صخره‌ای را در بالای محل کمپینگ‌مان در پایین‌تر ببینیم.

یک فرود شیب دار دیگر، اما این بار در یک مسیر پیاده روی پر پیچ و خم، ما را خسته اما پر از برداشت های عالی از اولین قدم زدن در کوه های توروس به محل کمپینگ بازگرداند. این سفر طولانی نبوده بود، اما، مانند همه کوه‌ها، افزایش و از دست دادن ارتفاع، معیار یک پیاده‌روی است.

به اندازه کافی زود برگشتیم تا در آفتاب اواخر بعد از ظهر استراحت کنیم، پروانه های آبی درخشان را تماشا می کردیم که در اطراف چشمه می چرخیدند و سنجاب های زمینی بی حیایی که در محوطه چمنزار می چرخیدند

پس از یک شب خنک دیگر در دره املی، با آسمان آبی بدون ابر از خواب بیدار شدیم. ساعت 7:30 صبح که خورشید به چادر ما رسید، هوا گرم شده بود و پس از جمع کردن وسایل، آماده حرکت شدیم. امروز، املی را ترک می‌کردیم و از محدوده به سمت کمپینگ Sokullupinar در جناح غربی Ala Dağlar حرکت می‌کردیم، در حالی که وسایل ما از طریق دره منتقل می‌شد تا وقتی به آنجا رسیدیم منتظرمان باشند.

پس از آماده شدن، با مهمت به سمت جاده شنی حرکت کردیم که به عمق دره املی می رفت. پس از گرد کردن اولین پیچ خفیف ما توسط کوه ها محاصره شدیم. بدین ترتیب، منظره‌ای از مناظر کوهستانی آغاز شد، دره سرو و صنوبر که در دو طرف جاده شیب‌دار بودند و به آرامی به صفحه‌ای بایر تبدیل می‌شدند که تا دیواره‌های صخره‌ای عظیم رشته‌هایی که آن را محصور می‌کردند.

در جاده، ارتفاع گرفتیم در حالی که به سختی متوجه آن شدیم، اما با انحنای دره، جاده به پایان رسید و ما به مسیری رفتیم که روند صعودی را با وجود درختان مخروطی، با نوک آهک با رشد جدید ادامه داد. جلوتر سر دره قرار داشت که پشت آن قله های باشکوه گوزلر قرار داشت.

در تلاش بودیم مسیر خارج از دره را مشخص کنیم که جنگل را پشت سر گذاشتیم و وارد منطقه ای پر از سنگ شدیم. در اینجا، مهمت یک برش کوتاه از روی اسکله انجام داد تا مسیر ضعیفی را پیدا کند که در جهت مخالف به سمت دیواره دره برمی‌گردد - این شروع یک صعود طولانی و پیوسته بود، که با پوشش کم علف‌های کم‌رنگ و کم‌کمش، در امتداد صخره‌ای شل و ول می‌چرخید. گیاهان همانطور که ما بالا می رفتیم، مناظر به سمت پایین دره املی باز شد، در حالی که قله های فراتر از آن شروع به نشان دادن قله های خود کردند.

هدف ما شکافی در دیواره های صخره ای بود که ما را به مراتع چمنزار فلات Eznevit رساند. در لبه فلات، توقف کردیم تا چشم‌انداز وسیع و باشکوهی از قله‌های کنار دره املی، گوزلر، استانبول تپه و کالدی را تماشا کنیم - نفس‌گیر!. ما در نهایت راه را پیچیدیم تا به آرامی از مراتع بالا برویم و کمی منحرف شدیم تا پشت گله گوسفندان در حال چرا را دور بزنیم و از ناراحتی سگ های نگهبان آنها جلوگیری کنیم. کمی بیشتر کوهنوردی کردیم و به نقطه مرتفع پیاده روی خود در ارتفاع 2500 متری رسیدیم، مکانی مناسب برای صرف ناهار در زیر صخره های رنگارنگ کوه کاراسای. از پایه آن، جناح غربی Ala Dağlar به سمت دشت فراتر در فضایی بی‌ثمر از سنگ‌ریزه‌های نارنجی مایل به زرد فرو رفت.

بعد از ناهار پشم هایمان را پوشیدیم - باد که در صعود دوستمان بود، در این شیب آشکار، دشمن ما شده بود. با باد سردی در صورت و خورشید بر پشتمان، به سمت شمال حرکت کردیم تا این بخش طولانی را که تقریباً برهنه بود، با پراکنده‌ای از گیاهان و علف‌های کم گل عبور کنیم. در سمت راست ما کوه‌ها از گذشته عبور می‌کردند، در حالی که در سمت چپ ما می‌توانستیم به سمت دشت و فراتر از آن به قله‌های پوشیده از برف دورتر نگاه کنیم.

سرانجام به دره ای خشکی رسیدیم که از دامنه وسیع کوه بریده بود و به سرعت در مسیری سنگلاخی از آن پایین آمدیم. مسیر به یک جاده شنی پیوست و ما را به کمپ بالایی سوکلوپینار در زیر هرم صخره ای عظیم قله دمیرکازیک رساند. این مکان برای گذراندن شب‌ها تا حدودی اسپارت‌تر از املی بود، اما با کارکنان خوش برخورد - یک بشقاب بیسکویت، شیرینی ترکی و یک قهوه داغ آماده بود و منتظر ورود ما بود.

راهپیمایی صبح‌های آسمان آبی ادامه پیدا کرد و در سومین پیاده‌روی خود در کوه‌های Ala Dağlar به راه افتادیم. امروز کمی معکوس از الگوی عادی خواهد بود، با یک فرود اولیه و به دنبال آن یک صعود - ما به سمت دره سیمبار حرکت کردیم.

 

پس از خروج از کمپ، مسیر را به سرعت به سمت کمپ های دیگر سوکلوپینار دنبال کردیم، حدود 100 متر پایین تر در دره یالاک، قبل از اینکه از جاده ای که به سمت شمال در سراسر یال غربی کوه ها می رود، صعود کنیم. سیلوئت 3756 متری دمیرکازیک، با نور پس زمینه خورشید، حال و هوای اسرارآمیزی را برای صبح رقم می زند.

پس از کوهپیمایی کوتاه به فرش سبز مراتع آرپالیک که محل دو کمپ تابستانی گوسفندان است رسیدیم. چوپان ها در یکی از چادرها نشسته بودند و ما را برای یک فنجان چای و چت (با مهمت) به داخل دعوت کردند. سگ های کانگال یقه خوشه بزرگ به پیروی از اربابان خود تصمیم گرفتند حضور ما را تحمل کنند. این یک راه خوشایند بود که یک فنجان صبحگاهی در مراتع سرسبز زیر چهره چشمگیر دمیرکازیک نشسته بود.

با این حال، منظره چشمگیرتری در انتظار ما بود، زیرا از مرتع آرپالیک پرت شدیم، سر دره سیمبار قرار داشت. برای رسیدن به آن از یک مسیر سنگی سست به سمت پایین حرکت کردیم، نیم دایره ای از دیوارهای صخره ای بلند که به شکافی به عرض تنها چند متر باریک می شد. این گذرگاه ما به دره زیر بود - به دره سیمبار خوش آمدید.

مسیر پرپیچ‌وخم به سرعت پایین افتاد و سنگ‌های زیادی در هم رفت تا از ورودی باریک عبور کند و به کاسه‌ای علف‌پوش‌تر برسد. دیوارهای دره خانه پرستوهای کوچک و کف سنگ‌های کوچک‌تر بود، در حالی که صدای سرفه‌هایی که در ارتفاعات دره بلند می‌شد از دیواره‌های آن طنین‌انداز می‌شد. مسیر با شیب بیشتری از این دره بالایی به دره پایینی ناهموار سقوط کرد، جایی که یک بار دیگر دیوارها باریک شدند. اینجا کشور بزهای کوهستانی بود، اما اگر کسی ما را تماشا می کرد، بسیار گسسته بود.

ما به آرامی به سمت پایین رفتیم تا زمانی که با گرد کردن یک منحنی در دیواره‌های صخره، دشت‌های آن طرف را دیدیم. کمی بعد، دره به سمت دشت، 750 متر پایین تر از نقطه شروع، سرازیر شد تا به جاده ای مهر و موم شده که از دهانه آن می گذشت، برخورد کرد. مدتی جاده را دنبال کردیم و درست بعد از یک مجموعه ورزشی زمستانی خاموش شدیم تا به کمپینگ Sokullupinar در جاده دسترسی شنی برگردیم. ما فکر می‌کردیم این بخش خسته‌کننده‌ای بوده است، اما با طول کامل محدوده از یک طرف و مناظر وسیع از دشت از سوی دیگر، دور از آن بود.

تنها مشکل این بود که مهمت هنوز با پاهایش مشکل داشت - او از کفش های پیاده روی خود بزرگتر شده بود و همین باعث شده بود روز اولی که ما راه می رفتیم، انگشتان پا دچار مشکل شوند. سپس به کفش‌های کتانی روی آورد، اما کف‌های نرم آن‌ها با سنگ‌های تیز کارست کف دره همخوانی نداشت، بنابراین کف پایش به‌موقع کبود شده بود. بلافاصله پس از شروع صعود، او با پدرش احمد که در محل کمپ کار می کرد تماس گرفت. بنابراین، در حالی که چند کیلومتر از مدار مانده بود، احمد منتظر بود تا ما را با 4WD خود ببرد. من دوست ندارم پیاده‌روی‌ها را تمام نکنم، اما چه خوب - همانطور که چندین بار اینجا در ترکیه یاد گرفتیم، شما فقط با جریان بروید

پیاده‌روی در دره، وجه دیگری از کوه‌های آلا داگلار را به ما نشان داد و بازگشت زودهنگام کمی زمان بیشتری برای استراحت داد - فردا روز بزرگی از زمان ما در اینجا خواهد بود و ما به هر ذره‌ای انرژی که ذخیره داشتیم نیاز خواهیم داشت. وقت آن رسیده بود که به لذیذ ترکی بپردازیم.

پنجمین روز پیاده روی ما در Ala Dağlar همان روزی بود که در حال ساخت آن بودیم - صعود به ارتفاع 3728 متری کوه Emler. در ابتدا، برنامه بالا رفتن از کوه و سپس پایین آمدن به سمت شرق رشته و اردو زدن در فلات مرتفع و پردریاچه یدیگولر، حدود 700 متر پایین تر بود. با این حال، به دلیل برف سنگین دیرهنگام، که کار را برای اسب ها و قاطرها سخت می کرد، کمپ هنوز راه اندازی نشده بود و ما هیچ جایگزینی نداشتیم جز اینکه به اردوگاه Sokullupinar از جایی که شروع می کردیم برگردیم. این یک صعود و فرود کلی 3200 متر را ایجاد کرد - تلاش بسیار بزرگی برای اکثر مردم، چه رسد به یک جفت گوز قدیمی مانند ما.

با این حال، روز عالی برای چنین تلاشی بود، زیرا آسمان بی ابر به شدت آبی که صبح به ما خوشامد گفت، نوید مناظر باورنکردنی از ارتفاعات املر را می داد، اگر به آنجا برسیم. این یک انگیزه قوی بود. درست بعد از ساعت 7.30 صبح به راه افتادیم و سایه‌های صبح هنوز در سراسر یال غربی کوه‌ها طولانی بود، همانطور که ما به سرعت به سمت جنوب به سمت دره بالای سوکلوپینار حرکت کردیم.

نلو عادلانه اولین کسی بود که آن را دید - یک حرکت ناگهانی در بالای سر ما، چیزی در پشت یک خیز ناپدید شد، سپس دوباره ظاهر شد. بز کوهی از سرتاسر شیب محدود شد و برای نشان دادن شاخ‌های خمیده‌اش به عقب برای مدت کوتاهی توقف کرد و سپس از دید ناپدید شد. این منظره کمیاب و هیجان‌انگیز در کوه‌های ترکیه بود و ما را به این فکر انداخت که فال آن روز خوب است.

دره کاراکایا به اطراف منحنی شد تا به دامنه کوه برود و ما یک مسیر صخره ای ناهموار را تا انتهای به ظاهر بن بست آن دنبال کردیم. وقتی به آن رسیدیم، می‌توانستیم ببینیم که راهروی باریکی به سمت راست باز می‌شود و مسیری شل و ول به‌طرف زیگ زاگ به سمت بالا می‌رود - این دروازه‌ای به کوه Emler بود.

ما باید به صخره‌های تیز کارست عادت کنیم، زیرا از این به بعد بیشتر کوهنوردی ما روی آن خواهد بود، از سنگ‌ریزه‌های سست و ریز گرفته تا سنگ‌های بزرگ‌تر و لبه‌های تیغ، که هیچ‌کدام از آن‌ها نمی‌توانند کف پای ما را انجام دهند. چکمه خیلی خوبه هنگامی که به بالای راهرو صخره ای رسیدیم، با عبور از اولین برف های روز، صعود به سمت شیب سنگی طولانی ادامه یافت، قبل از صعود حتی تندتر از یک شیب سنگ ریزه ای سست که در آن هر قدم به جلو کمی به عقب کشیده می شود. همانطور که سنگریزه های شل جای خود را می دهند و می لغزند - خسته کننده و کاهش انرژی!

هنگامی که به این شیب رسیدیم، خود را در حوضچه ای وسیع دیدیم که در میان صخره های خاکستری و نارنجی رنگی بسیار محصور شده بود، در حالی که مسیر ما را بی امان به سمت بالا به سمت یک کاسه برفی در زیر شکل هرمی تیره کیزیلکایا در ارتفاع 3767 متری بلندترین قله می برد. آلا داغلار تنها راه برای مقابله با چنین صعود تسلیم ناپذیری، تعیین اهداف است - 350 متر در ساعت اول، 500 متر صعود انجام شده، 2 ساعت انجام شده، گذر از 3000 متر کانتور، 1000 متر صعود انجام شده و غیره. همانطور که ترک ها می گویند، "یاواس، یاواس" ” آهسته آهسته

با رسیدن به سر این حوض عریض و بایر، جایی که فقط چند گیاه سجده ای صورتی و گلدار زرد رنگی به آن اضافه می کرد، روی تخته سنگی بزرگی ایستادیم که مردم محلی آن را "سنگ استراحت کن" می گویند - بسیار خوب به نظر می رسید. ایده، همانطور که در جلوی ما یک بخش حتی شیب دارتر از اسکله بسیار شل قرار گرفته بود که برف عجیبی نیز برای عبور از آن وجود داشت. مسیری آهسته بود، اما وقتی بالاتر رفتیم، باد خنکی از روی خط الراس بالای سرمان عبور کرد - آرامشی برای صعود ما.

با رسیدن به قله در ارتفاع 3500 متری، خود را در بالای گذرگاهی که به فلات یدیگولر منتهی می‌شود، دیدیم و به وسعت وسیعی از زمین‌های بایر و فرورفته، مملو از برف‌ها، یعنی یدی‌گولر نگاه می‌کنیم. در سمت چپ ما، میدان اسکری به سمت بالا ادامه یافت، و توجه ما را به یک یال بلند که قله املر را تشکیل می‌داد، معطوف کرد، اکنون فقط چند صد متر بالاتر از ما.

صعود از اینجا، گرچه از نظر فنی آسان بود، اما به یک خروش سخت و در میان برف های مرطوب و نرم تبدیل شد. ما از چند چشمه ریز پر از برف گذشتیم، جایی که آب از سراشیبی سرازیر شد و در یکی از این چشمه ها توقف کرد تا بطری های آب خود را پر کنیم - یک صعود 1600 متری مایعات زیادی مصرف می کند و آب در این ارتفاع بسیار عالی است. همانطور که ما بالا می رفتیم، مناظر زیر بر روی Yedigoller گسترده شد و دریاچه های متعدد آن را یکی یکی نشان داد.

باد در حال حاضر بسیار سرد بود و در ارتفاع 3700 متری، در یک نقطه سرپناه درست در زیر خط الراس قله، استراحت ناهار را اعلام کردیم. از اینجا مناظر به سادگی باشکوه بود - نگاهی به دره های جناح غربی Ala Dağlar، در سراسر گنبد عظیم Demirkazik و مخروط دوردست آتشفشان Erciyes، بر فراز فلات پوشیده از برف Yedigoller و برف دوردست. توده‌های منحنی فراتر، و در سراسر گذرگاه به Kizilkaya، بلندترین قله Ala Dağlar - تقریباً 360 درجه از مناظر ناهموار آلپی.

فقط خود قله دایره کامل را مسدود کرده بود، بنابراین با پایان ناهار، لباس‌های باقلا و پشم‌های خود را پوشیدیم تا از وزش باد جلوگیری کنیم و 40 متر نهایی را به سمت قله صعود کردیم تا یک بار دیگر همه مناظر را تماشا کنیم. مهمت خیلی هیجان زده بود، تلفن همراهش را بیرون آورد تا با همه دوستانش تماس بگیرد (پذیرایی تلفن همراه در ترکیه به طرز شگفت انگیزی خوب است).

آشپز با لذیذ ترکی و چای داغ منتظر ما بود، اما کجا بود آن لیوان سرد افس برای جشن گرفتن. حیف شد که نمی‌توانستیم از کوه املر به یدی‌گولر برویم - کارگران و قاطرهایی که روز را در آنجا سپری کرده بودند و تا هفته آینده عملیاتی می‌شود، از ما سبقت گرفته بودند. . زندگی چنین است! با این حال ما برای تلاش هایمان پاداش گرفتیم. احمد از ما دعوت کرد که به روستا برویم تا در پانسیون خانوادگی بمانیم - دوش آب گرم، شام و تخت در خانه به جای چادر. آن شب خیلی راحت خوابیدیم.

 

جناح غربی Ala Dağlar توسط تعدادی دره عمیق مانند مسیر تا Emler و Cimbar Canyon بریده شده است. از آنجایی که به دلیل برف دیرهنگام در یدی گولر در این سمت گیر کرده بودیم و نمی توانستیم پیاده روی برنامه ریزی شده را در آنجا انجام دهیم، مهمت تصمیم گرفت ما را به یکی دیگر از این دره ها در نزدیکی اردوگاه راهنمایی کند - یکی که به یک جفت دره مرتفع معروف به Narpuz 1 منتهی می شد. و نارفوز 2. چیزی که این پیاده روی را جالب کرد این بود که بسیاری از کوهنوردان خارجی فرصت انجام آن را نداشتند.

بعد از بازگشت به کمپ از شبی که در روستا بودیم، دیر شروع کردیم. با این حال، آسمان بدون ابر بود که ما حرکت می‌کردیم، فکر می‌کردیم که یک پیاده‌روی خنک‌کننده سبک بسیار خوب خواهد بود. در ابتدا همینطور به نظر می رسید، وقتی به آرامی از یک جاده سنگریزه و از یک خار کوهان دار بالا رفتیم تا به سمت دره کوچک نارفوز 1 فرود بیاییم. در راه، درس های انگلیسی مهمت ادامه پیدا کرد، زیرا نلو زیبا به حالت معلم بازگشت.

هنگامی که به بستر رودخانه خشک رسیدیم، می‌توانستیم به سر دره نگاه کنیم - مسیر سنگی به نظر می‌رسید که در یک دیوار صخره‌ای عظیم متوقف شود. با این حال، در مورد صعود املر، زمانی که به صخره ها رسیدیم، شکاف باریکی به سمت راست پدیدار شد و از میان آن یک جریان غوغایی جاری شد که به سرعت در بستر رودخانه سنگی زیر زمین ناپدید شد.

ما آبهای مذاب زلال را به سمت این تنگه دنبال کردیم، راه خود را در امتداد صخره انتخاب کردیم یا از یک تخته سنگ به آن صخره در رودخانه که از بالاتر به پایین فرود آمد، پریدیم. برف‌ها هنوز در قسمت سایه‌دار بستر نهر آویزان بودند. ما اینها را دور زدیم، اما در نهایت کانال توسط یک آبشار 6 متری مسدود شد و ما را مجبور کرد آن را ترک کنیم و شروع به حرکت به سمت بالا دیوارهای جانبی سنگی کنیم. اینجا کشور بز کوهی بود و ما مجبور بودیم از دست و پا برای بالا رفتن از صخره شیبدار استفاده کنیم - نورسنج من روی چند تاقچه باریک وارد منطقه زرد رنگ شد، اما در نهایت به بستر رودخانه بالاتر رفتیم و فشار داده شده است.

با بالا رفتن از یک شیب سست، به دره مرتفع نارفوز 2 رسیدیم که از دو طرف توسط دیوارهای سنگی نارنجی خاکستری احاطه شده است - 3767 متر دمیرکازیک در سمت چپ و 3330 متر بوزکایا در سمت راست. پیاده روی خنک ما به یک صعود 700 متری تبدیل شده بود، بنابراین برای ناهار در سایه کمی که توسط یک تخته سنگ بزرگ ارائه شده بود توقف کردیم. نمایشگاه نلو تصمیم گرفت که این مکان مناسبی برای استراحت است، بنابراین مهمت و من به سمت یک خط الراس 200 متر بالاتر رفتیم تا نمای کلی از این دره مرتفع خشک و کوه‌هایی که آن را در خود جای داده بود به دست آوریم.

توروس

سپس زمان فرود فرا رسید - یک فرصت دیگر برای پایین آمدن از یک برف، زیبای خفته را در تخته سنگ محل ناهار جمع کنید و به پایین برگردید. زمانی که ما دور بودیم، او بقایای یک بز کوهی (به گفته مهمت از حلقه‌های روی شاخ‌هایش 6 ساله) را پیدا کرده بود که به وضوح توسط چیزی بسیار بزرگ پاره شده و بلعیده شده بود. چوپان ها می گویند هنوز گرگ ها در کوه ها زندگی می کنند. در هنگام فرود، با نزدیک‌تر شدن به رودخانه، از قسمت‌های هوایی بیشتر صخره‌ای که در راه بالا داشتیم اجتناب کردیم. هنگامی که از شکاف عبور کرد، خانه ای طولانی در زیر آفتاب گرم بعد از ظهر بود.

پیاده روی از بستر رودخانه باریک و صخره نوردی از آن به مناظر متنوعی که دیده بودیم افزود. در حالی که از پیاده روی نکردن به سمت شرق کوه ها و بازدید از آبشارهای Kapuzbaşı ناامید شده بودیم، از زمان خود در Ala Dağlar بسیار لذت برده بودیم. با این وجود، پاهای ما خوشحال بودند که این آخرین پیاده روی ما بود - شش روزی که عمدتاً روی زمینی با اندازه و ضخامت متفاوت راه می رفتند، آنها را به چند روز استراحت قبل از رفتن به سمت کوه های کاچکار نیاز داشت.

عصر آن روز، آخرین شام کوهستانی را با مهمت راهنما، مهمت آشپز و یکی از چوپانانی که با گله گوسفند و بزش به آنجا آمده بود، خوردیم. این مقایسه جالبی از شیوه زندگی قدیمی (چوپانی) با روش جدید (گردشگری ماجراجویی) بود - در حال حاضر به نظر می رسد که آنها با خوشحالی در کنار هم زندگی می کنند، اما هر سال پیاده روی ها و کوهنوردان بیشتری به این کوه ها می آیند.

بلاگ های مشابه

دیدگاه شما

بازخورد شما :

اختیاری

شرکت خدمات گلبرگ سیر با بیش از سی سال تجربه در امور مسافرتی و خدمات سیاحتی و زیارتی در خدمت ملت عزیز ایران میباشد.

اولین مجری مستقیم با اولین نمایندگی توریسم ایرانی و عضو انحمن دوستی ایران و سریلانکا در تمام زمینه های توریستی ، تجاری، بازرگانی، حمل کالا ، ثبت شرکت و سرمایه گذاری مطمئن همراه با وام بانکی.

آدرس

تهران، خيابان شريعتی، روبروی سينما صحرا، شماره ۱۶۶

شبکه های اجتماعی


کپی رایت تمامی حقوق این سایت برای گلبرگ سیر محفوظ است.